شبهای غریب

از حسن نظرتون درمورد انتخاب وبلاک ممنونم

شبهای غریب

از حسن نظرتون درمورد انتخاب وبلاک ممنونم

کاروان مرگ

جرنگ
...جرنگ
صدای زنگها به گوش میرسد کاروانها ارام ارام به بم نزدیک میشوندشتران قطار قطار بعد از عبور از صحرا بار دیگر به بم میرسند
برای اهالی بم از چین مشک عبیر میاورند و خرمای بم را به اناتولی میبرند اهالی شادان و خندان از فروش خرما و محصولات خود در پوست نمیگنجند و سکه های زر را به فرزندان خود هدیه میدهند
نگاهم به کویر است
به کویر زیبا
به حرکت شتران
به غروب خورشید
غروب خورشید در صحرا جلوه خاصی دارد
...اه
سرمای سرد شروع میشود
شب سرد
شب فریادها
شب ناله ها
شب مردگان
...و
دیگر شتران نمی رسند
...دیگر
نگاهم میچرخد
کاروانها این بار ارام نمیایند
کویر میلرزد
دیگر از چین مشک نمیاید
دیگر خرمائی نیست
اینبار کاروانهای مرگ دسته دسته صحرا را پوشانده است
کاروانهای امداد از سراسر جهان چشمان مرا دوخته است
جای شادی شیون گرفته
و به جای زر خشتهای خود را به مردم هدیه میدهند
به صحرا نگاه میکنم اینبار دیگر زیبا نیست اینبار جاده ابریشم جای خود را به کاروانهای مرگ داده
اینبار غروب خورشید باز هم نگاه معنی دار خاص خود را دارد اما این بار غمگین است
با هر غروب خورشید امار تلفات هم زیاد میشود
??!!!تا کی نمیدانم 20000 تا 30000 تا بیشتر
به علت سهل انگاری و بی برنامه گی همه زنده به گور شده اند
...انها هم که زنده هستند چه بگویم
ریس جمهور قول میدهد تا 2 سال اینده بم بازسازی شود??!!لبخنده تلخی بر لبانم نقش میبندد
دروغ که حناق نیست
چشمانم را میبندم
نگاهی به صحرا می اندازم به غروب خورشید
فقط شن فقط ماسه دیگر جاده ابریشم از بم نمیگذرد
دیگر بم نیست
...جرنگ
...جرنگ
!!!سکوت سرد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد